(( نمایشنامه خطبه غدیر ))
....وآنگاه فاطمه(س) به کوه احد می رود و در کنار قبور مطهر عمویش
و شهدای احد به درد دل و گریه می پردازد.
خاطرات تلخی چون
شکست لشگر اسلام به خاطر حس طماعی عده ای از مسلمان نماها برای جمع آوری غرامت جنگی
شهادت حمزه مدافع و عموی عزیزپیامبر
زخمی شدن پیامبر(ص)
شکست دندان مبارک ایشان
و حماسه علی(ع) در حمایت از پیامبر و ذکر (( لافتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار))
و....
و تلخترین خاطره آن
گریه های غمناک فاطمه(س) در فراق پدر و در غربت همسرش حضرت علی(ع) و بر ظلم هایی که بر برترین بانوی عالم رفت.
و بر غربت شیعه
آنگاه که به حضرت زهرا(س) گفتند : ای فاطمه ،گریه هایت آزارمان می دهد در جای دیگری گریه کن
آنگاه فاطمه(س) به کوه احد می رود و در کنار قبور مطهر عمویش و شهدای احد به درد دل و گریه می پردازد.
.....
وقتی راهی احد می شوی ، می گویی در عوض بقیع ؛ اینجا می توانم سیر گریه کنم .
اما...
احد و حمزه هنوز هم غریب است و بوی گریه می دهد، دو دیوار بتنی به دور قبر حمزه کشیده اند و چند وهابی ملعون که فارسی را خوب می دانند، تو را از کنار قبرها می رانند و دست فروشانی که فضای معنوی آن را پاک به هم ریخته اند.
اینها همه بر غربتت می افزایند
ای جانم به فدایتان ای غریبان مدینه
و به فدایت ای مهدی جان همه وجودم، بیا بیا بیا